آقا دارکوب

داستانک طنز درباره دارو و دکتر و داروخانه

آقا دارکوب

داستانک طنز درباره دارو و دکتر و داروخانه

آقا دارکوب - قسمت 6

دکتر داروخانه شروع به غرغر کرد : مگه هر نسخه چقدر سود داره که من دو سه بار بپیجمش. مگه من چقدر حق فنی گرفتم ؟ یه حق فنی گرفتم 10 بار باید داروی نسخه رو عوض کنم. مگه من ...

بالاخره داروها رو عوض کرد و داد به دارکوب و گفت : 8700 – دارکوب گفت : 7800 که دادم . دکتر گفت : این داروها گرونتره . مجانی که بهت دارو نمیدم. برو فکر دفترچه کن یا خودتو بیمه کن تا ارزونتره بشه . ( اینجاست که جرقه گرفتن دفترچه در ذهن مریض زده میشه بمید اینکه داروهاش و کلا مراحل درمانش کلی ارزونتر بشه . درباره این مورد در قسمتهای بعدی مفصل صحبت میکنیم ! ) .

دارکوبه بقیه پولو داد و اومد بیرون و رفت طرف مطب. داروهارو نشون دکتر داد. خوشبختانه دکتر نه با موبایلش حرف میزد ، نه آپارتمان توضیح میداد و نه پلان مطالعه میکرد. دکتر داروها رو نگاه کرد و گفت : درسته ، برو تزریقات آمپولاتو بزن ... ( ادامه دارد )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد