آقا دارکوب

داستانک طنز درباره دارو و دکتر و داروخانه

آقا دارکوب

داستانک طنز درباره دارو و دکتر و داروخانه

آقا دارکوب - قسمت 4

وارد داروخانه که شد نسخشو داد به دکتر. این دفعه جواب سلامشو دادن ( دارکوبه خبرنداشت چون نسخش آزاده و دفترچه نداره احترامش بیشتر شده ) . بعد چند دقیقه دکتر صداش کرد : آقای دارکوب، یه شربت معده داری . یه قرص برا تهوع . یه سرم و ... دارکوبه گفت: ولی آقای دکتر من گلوم .... که دکتر حرفشو برید و گفت : تو بهتر میفهمی چته یا پزشک معالج. بیا این دواهات . میشه 7800 . دارکوبه پولو داد و برگشت مطب. به منشی گفت: من گلوم درد میکنه، معدم چیزیش نیست. منشی غرید که: اگه خودت دکتری چرا اومدی اینجا . برو دواتو نشون دکتر بده. دارکوب رفت تو اتاق دکتر و دواها رو گذاشت رو میز. دکتر داشت برا یکی از مزیت آپارتماناش میگفت.دارکوبه وایساد تا توضیحات دکتر تموم شد و گفت:دکتر، من گلوم و سرم .... که دکتر داد زد: وقتی علائم بیماریتو درست نمیگی همین میشه. بیا دواتو عوض کردم . برو داروخانه ... ( ادامه دارد )

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد