آقا دارکوب

داستانک طنز درباره دارو و دکتر و داروخانه

آقا دارکوب

داستانک طنز درباره دارو و دکتر و داروخانه

آقا دارکوب - قسمت 3

بالاخره نوبت دارکوب شد . در زد رفت تو اتاق دکتر. سلام کرد و نشست. دکتر سرش پایین بود و داشت مطالعه میکرد. دارکوب با خودش گفت: خوبه لااقل این دکتره اهل مطالعسو علمش بروزه. دکتر همین طور که سرش پایین بود گفت: مشکلت چیه ؟ دارکوب گفت: سرمو ... که دکتره گفت : اسهالم داری؟ دارکوب گفت: نه ولی .... که دوباره دکتر گفت: حالت بهم نخورده ؟ جواب داد :نه ولی گلوم .... دکتر گفت: دفترچت ؟ گفت : ندارم . دکتر رو سر نسخش با خط خرچنگ قورباغش نوشتو گفت : دواتو بگیر بیا مطب . از همین داروخانه روبرو بگیری ها . دارکوبه بلند شد و نسخه رو گرفت، یه نگاه رو میز کرد : دید بعله . مطالعه بروز دکتر در امر ساختمون سازیه و چند تا پلان آپارتمان جلوشه . دارکوبه رفت به طرف داروخانه ... ( ادامه دارد )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد